پاره وقت... هفدهم

ساخت وبلاگ

صدای مارا   از شمالی ترین نقطه ی کره ی شمالی میشنوید.

از قعر سیاه تباهی و عقب ماندگی ... بله هستیم خدمتتون.

همین حالا دارم آدامس میخورم که اشکام نریزه، جالب نیست آیا؟!:)

پاره وقت... هفدهم...
ما را در سایت پاره وقت... هفدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : laminor بازدید : 85 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 19:27

اگه کسی نبود بیاد اون سگ قلاده شکسته رو بگیره من میخواستم چیکار کنم آیا؟!! :/

لازم به ذکر میباشد که انگشت شست پام خورد شد ولی حال کلی مان خوب است!

پاره وقت... هفدهم...
ما را در سایت پاره وقت... هفدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : laminor بازدید : 121 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 19:27

راز فروریختن و سر بر نیاوردن

فهمیدن و خوابیدن...

مثل دوست داشته نشدن و ادامه دادن...

من کاغذها را خط خطی میکنم

و هیچ نمیدانم.

آفتاب پرست

پاره وقت... هفدهم...
ما را در سایت پاره وقت... هفدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : laminor بازدید : 88 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 19:27

عارضم به خدمتتون که میخوام رویه ی نگارشم رو عوض کنم :)

هیچ مخالفتی قبول نیست یو هاها

پاره وقت... هفدهم...
ما را در سایت پاره وقت... هفدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : laminor بازدید : 123 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 19:27

شت شت شت چرا وقت نمیشه یه پست بذارم؟!! :/

حتی همین الآن وقت ندارم :/

آِی ام ساری فرندز :(

پاره وقت... هفدهم...
ما را در سایت پاره وقت... هفدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : laminor بازدید : 96 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 19:27

بالاخره این ذهن آشپز، غذای باب طبع روح ما رو پخت، و گذاشت جلوی پیرمرده تنهایی که روی صندلی راحتیش تاب میخوره و با صورت هزارچینش در حالی که تویه دستش نوشیدنیه،  داره به غروب خورشید نگاه میکنه.

و تنها دوستش سگ هاسکی چشم آبیه که اسمش نیکه و پایین پاش خوابیده... 

و تو ای غروب وحشی روزهای تنهایی کی افول خواهی کرد؟ در کدام روز بعیده تقویم غبار گرفته تو را خط بزنم و در انتظار بنشینم؟

بعید نیست تو بخند... تنها، تنها تو بخند:)

پاره وقت... هفدهم...
ما را در سایت پاره وقت... هفدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : laminor بازدید : 75 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 19:27

کاش آدم بیخیال تری خلق شده بودم، آنگاه در بین هیاهوی خیابان غزل میساختمت.

پاره وقت... هفدهم...
ما را در سایت پاره وقت... هفدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : laminor بازدید : 100 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 19:27

"امروز وقتی برای شانه کردن موهایم به سراغ آینه رفتم، موهای سپید بیشتری را دیدم که در بین درازی شب موهایم، ستاره وار چشمک میزدند."

اما نیک اونا نمیدونن یه تار موی سفید، فقط یه تار سفید نیست. یعنی ملالت از گردش بیخود ایام، یعنی ای طفل بی سنگ صبور این تویی که هر بهار ، زردتر میبالی و بالا بلاتر میشوی؟!!... اصلا بیخیال برو رخت عذا بپوش و بیا بر جوانی به باد رفته اندکی به سوگ بشینیم و بعد بهش عادت کنیم...

 

پاره وقت... هفدهم...
ما را در سایت پاره وقت... هفدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : laminor بازدید : 74 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 19:27

خونابه های چشم، بارقه های یأس و شراره های ترس، بزم خوبیست برقص. 

(از یادداشت های عنکبوت مغموم گوشه ی اتاقم)

پاره وقت... هفدهم...
ما را در سایت پاره وقت... هفدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : laminor بازدید : 102 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 19:27